جدول جو
جدول جو

معنی پنبه درگوش - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه درگوش
ناشنوا، سخن ناشنو
تصویری از پنبه درگوش
تصویر پنبه درگوش
فرهنگ فارسی عمید
پنبه درگوش(پَمْ بَ / بِ دَ)
کنایه از مردم غافل و سخن ناشنو باشد. (برهان قاطع) :
نظامی بس کن این گفتار خاموش
چه گوئی با جهان پنبه درگوش.
نظامی.
- پنبه در گوش داشتن، پنبه در گوش کردن، پنبه در گوش نهادن، غفلت داشتن. تغافل کردن. سخن ناشنودن. سخن نشنیدن. حرف نشنیدن:
بمجلسی که ز جودت مرا سؤال کنند
نهاد باید ناچار پنبه در گوشم.
ظهیر فاریابی.
- امثال:
بگو مبین، چشم می بندم، بگو مشنو، پنبه در گوشم می نهم، بگو مدان، نمی توانم
لغت نامه دهخدا
پنبه درگوش((~. دَ))
غافل، پند نشنو
تصویری از پنبه درگوش
تصویر پنبه درگوش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ رَ)
آنکه تجارت پنبه کند. قطّان
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنبه در گوش
تصویر پنبه در گوش
کنایه از مردم غافل وسخن ناشنو باشد، حرف نشنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه فروش
تصویر پنبه فروش
آنکه تجارت پنبه کند قطان
فرهنگ لغت هوشیار